اطرافم جنگی بپاست. خون میریزند، وسایل را میشکنند، وسایل تیز و غیرتیز را به اینطرف و آنطرف پرت میکنند؛ و من پشت یک پیانو نشستهام.
بیتوجه به گلدانی که به بازویم میخورد و میافتد میشکند. بیتوجه به چاقویی که از سمتِ راستِ سرم رد میشود و گونهام را میخراشد. بیتوجه به آتشی که موهایِ باز و رهایم را موذیانه میسوزاند.
چه میکنی؟ سعی میکنی کار با کلاویههای سیاه و سفید را یاد بگیری و آهنگی برایِ این جنگ بنوازی؟
سری محکم رویِ کلاویههایِ پیانوام میافتد. سر نیست. جسمی کوچک و خونی و قرمز است. جسمِ جنینی سقط شده است.
انگشتانم متوقف میشوند. نگاهم روی جنین ثابت میماند. خیره به او چشمانِ بیحرکتم پر میشوند. اشک از چشمم میریزد. جنین من است؟
فرزندم. ای وایِ من. کودکم. کودکم. دستانم محکم رویِ پیانو میافتند و صدایِ گوشخراشی در جنگ میپیچد. کسی توجهی نمیکند، کسی به سمتمان نمیآید.
جنین از جلویِ چشمانم غیب میشود. لرز کل وجودم را میگیرد. ریههایم کار نمیکنند. قلبم خالی از خون میتپد.
لرزان از رویِ صندلی سُر میخورم رویِ زمین. با لرز و اشکهایی که بدون انقباضی در صورتم جاری میشوند خودم را میکشم زیر پیانو.
در مکانی تاریک و ناشناخته هستم. پیانویی به رنگ سیاه که حالا دیگر پیانو نیست.
جنگ هنوز هم در اطرافم جاریست. صداها، پاهایی این طرف و آن طرف میروند، جسمهایی که روی زمین میافتند.
کز کرده زیرِ پیانو پناه گرفته ام و تصویر از جلویِ چشمانم نمیرود.
نگاهم رویِ دستانِ لرزانم بر رویِ پاهایِ جمع شده ام میرود، دندان هایم به یکدیگر میخورند.
از خواب میپرم. به پهلویِ چپ خوابیده ام. چشمانم درشتاند و دندانهایم به یکدیگر میخورند.
#رویا #تصویرسازی
9 پاسخ
چقدر قشنگ به تصویر کشیدی عاطفهههه😍😍😍❤
😍😍😍تعریف تو یه تعریف خیلی تعریف به حساب میاد
مثل همیشه عالیه دختر برو جلوتر لذت میبرم از نوشته هات
تفسیرت از چنگ و دندون زدن برای زندگی برام آشنا بود
سعی میکنی بی توجه به همه چی پیانوتو بزنی
اما ی روز یه اتفاق بد میوفته
خیلی بد
یا دیگه جرعت پیانو زدنو پیدا نمیکنی
یا اگه زدی صداش دیگه هیچ وقت مثل قبل نمیشه
اما بازم من ترجیح میدم برگردم انگاشتامو بزارم روی کلاویه ها
کسی نمیدونه قراره آخرش چی بشه
اما کلاویه زدن بیشتر از زیر چوب شکنندش قائم شدن بهم حس امنیت میده
ممنونم که نظرت رو برام نوشتی😊🙏
چه قدر پخته و همدلی برانگیز یه حس انتزاعی رو به تصویر کشیدی
یه جایی خونده بودم خدا شبیه یه کارگردانه که سخت ترین نقش هاش رو به بهترین بازیگراش میده
به نظرم کسی که وسط جنگ زندگی پیانو و بزنه و سعی کنه به سبک خودش زندگی کنه قطعا بهترین بازیگر خداست
واو. از این دید نگاه نکرده بودم🤔
چه قدر پخته و همدلی برانگیز یه حس انتزاعی رو به تصویر کشیدی
قشنگ ترین ویژگی نوشته هات سادگی و ارتباطیه که با مخاطب برقرار میکنه واقعا لذت بردم
امیدوارم روز به روز این ویژگیش بهتر بشه
یه جایی خونده بودم خدا شبیه یه کارگردانه که سخت ترین نقش هاش رو به بهترین بازیگراش میده
به نظرم کسی که وسط جنگ زندگی پیانو و بزنه و سعی کنه به سبک خودش زندگی کنه قطعا بهترین بازیگر خداست
😊🙃🙏