صدای گنجشکها در خانه پیچیده است. درِ ایوان و پنجرهی مطبخ که یکی این سرِ خانه است دیگری آن سرِ خانه باز است. هوا روشنِ مهربان است و هنوز اثری از آفتاب نیست. ساعت، پنج و چهل و سه دقیقه است.
صفحات صبحگاهیام را نوشته، نصفِ قرص تیروئیدم را خورده، لیوانِ آبجوش به دست سعی میکنم با گوش دادن به صدای گنجشکها و یاکریمها چیزی در ذهنم ثبت کنم.
گوشی را کنار میگذارم تا دستِ خورشید نیامده و این مهربانی را از شهر نگرفته.
به صندلیام تکیه میدهم. پشت سرم سمتِ چپ پنجرهی مطبخ است. به ایوانی که از دری در روبهرویم سمت چپ مشخص است زل میزنم.
دو بادکنک با طرحِ قلب و پر شده از گاز هلیوم نخهایشان به هم پیچیده و قدشان یکی شده. دو قلب در فاصلهای از در به یکدیگر چسبیدهاند. با یکدیگر به آرامی چپ و راست میشوند. شبیه دو معشوق که تن و سرشان بهم تنیده شده میرقصند.
دوباره گوشی را کنار میگذارم تا نگاه کنم. به سالی که گذشت فکر میکنم. به چیزهایی که از سرگذراندم. به منفی شدنِ شوق و میلم به زندگی.
سالی که گذشت را با کلمات تعریف کن عاطفه: افسردگی. مشاوره. سه. پیادهروی. دکتر. تهران. آمپول. آمپول. آمپول. بغض. درد. عمل. بیهوشی. گریه. تنفر از هوشیاری. شبهای احیا. کار. مدرسهی نویسندگی. خانهی مادربزرگ. استاد. آموزش. آموزش. نویسندگی. نفیسه. مهتا. بغض. تنهایی. سکوت. خدا. دوری. خدا. دوری. خدا. فریاد. فریاد. فریاد. موش. کز کردن. نباید. چرا. تو این نیستی. میترسم. مهربونی. خدا. اشک. بغض.سکوت.
اشک. بغض.سکوت.
گریه. گریه. گریه.
دنیا. معنا. ندارد.
عاطفه. عاطفه. عاطفه. نیستی. کجایی. مردی؟
بمانید. بروید. مهم نیست.
نه. ترس. نروید. بمانید. سمیها. مفیدها. کسی نرود.
بلند شو. بلند شو. نبض نیست.
نبض نیست. نبض نیست. نبض نیست.
عاطفه؟ عاطفه! لطفا.
عاطفه. عاطفه؟ به خودت بیا. بلندشو. بلندشو. بلند شووووو.
ندارد. جهان. معنا. عاطفه. معنا. عشق. معنا. هیچکس. هیچ چیز. هیچجا. هیچ. ندارد.
عاطفه. هیچ.
بمان. بیدارشو. بمان. بلندشو. بمان. برگرد.
بلندشو. زانوها. شکسته. بلندشو.
بلندشو. خدا.
خدا. خدا. آغوش. گرم. لبخند. عاطفهی من. آفرین. نوازش. آفرین. بوسه. توانستی. فشردن.
عاطفه. بغض. دلتنگی. اشک. گریه. خدا. خانه.
توانستم. آغوش. توانستم. خدا. توانستم. خانه. توانستم. بنده. توانستم. عاطفه.
خیس است. صورت. گریه. بلند میشود. آرام.
زانو. شکسته. دردناک. بلند شد. دردناک. بلند شد. دردناک. بمان. ایستاده. بمان.
عاطفه. میتوانی. آغوش. قوی باش. بوسه. بمان با من. فشردن. میتوانی.
خانه. دلتنگم. خدا. تکیه کن. آرامش. میتوانم.
۱۴۰۲/۰۲/۰۶
تولدت مبارک. پارسال. تولد. غم و. بغض و. زخم.
امسال. تولد. مبارک. بمان. قوی. بمان. نزدیک. تکیه کن. خدا
9 پاسخ
تووولدددت مبارک عاطفه❤❤❤
عاطفهی قوی، عاطفهی زیبا، عاطفهی نگاه قشنگ.❤❤
خسسته نباشی. زندددده بااااد عاطفه عطایی.
و ممنون ازت بخاطر اینهمه دوام 😘
امیدوارررم و در کنار امیدواری مطمئنم که امسال چیزهای خیلی خوبی رو تجربه خواهی کرد❤😘
عاطفه دلت میخواد سال دیگه این موقع، اینجا چه کلماتی رو بنویسی؟
عه اینو یادم رفت بنویسم
تووووپ، تاااانک، فششفشه عاطفه برنده میشه
طبیعت. زیبایی. عشق. احساسات مثبت. عاطفه ی قوی. روتین سازی. اهداف. رسیدن. شغل. پول. رمان. چاپ. سفر. چت. چت. چت. پول. زیبایی. قدرت. یوگا. یوگا. یوگا. نوشتن. نوشتن. نوشتن. ویالن. پول. شغل. مدرسه ی نویسندگی. طلا. ماشین. گواهینامه. موفقیت. دونه دونه. اهداف. آرامش. تسلط. قدرت. خدا. خدا. خدا. خدا. خدا.
❤❤❤
ایشااالا، ایشالا، ایشالا
میتونی، میتونی، میتونی
عاطفه . عزیزم. مهربان. دوست داشتنی. عشق. بزرگ. دریا . بی نهایت. دوست داشتنی. دوست داشتنی. به دنیا. آمدنت . مبارک❤
🙂خیلی ممنووونم
کلماتت من رو بغل کردن عاطفه.
چه حسی داشت اغوششون؟
بوسیدنی