در آغوش میگیرم زندگیِ غمانگیز و نامهربان را.
دستِ چپم را دورِ جسمش پیچیدهام و دستِ راستم رویِ سرش است.
صورتم به سمتِ سرش که رویِ شانهیِ راستم است چرخیده است و بازدمهایم را در گوشش خالی میکنم تا آرام شود.
او هم دوست ندارد نامهربان باشد. نفرتِ انسانها را به خودش حس میکند.
ای زندگیِ تنها. ذاتِ تو هم دستِ خودت نیست.
موهایش را به آرامی با انگشتانم نوازش میکنم. او هم از رابطهی غمانگیزش با انسانها غمگین است. او هم احساسِ سرخوردگی و سردرگمی دارد از این ناکارآمد بودنش برایِ جهانیان.
دلش میخواهد جهانِ جسمش را به آتش بکشد که نمیتواند برای انسانها ابدی و یارِ دیرین باشد.
هی زندگی. اشکالی ندارد. این هم ذاتِ توست.
شانههایش تکان میخورد و من لبهایم را از هم جدا میکنم و بازدمم را به آرامی در گوشش ها میکنم.
این کار برادر کوچکترم را وقتی نوزاد بود آرام میکرد.
آرام باش زندگی. اشکالی ندارد. من فهمیدم تو را. من تو را فهمیدم زندگی. تو، از مردنِ بیانتهایِ ما به همان اندازهای غمگین میشوی که از تولدهایِ شگفتانگیزمان خوشحال.
فکر کنم من توانستم تو را درک کنم که در آغوشت گرفتم. بعضی چیزها در درونمان است که ما نقشی در بودنشان نداریم.
مثلِ علاقهیِ شدیدِ من به تو. و نمیتوانیم کاری برایش بکنیم. شدتش را کم و زیاد کنیم. مثلِ جبرهایِ تو بر سرنوشت و روز و ماههایِ من.
اشکالی ندارد. فهمیدیم یکدیگر را. حالا من تو را در آغوش میگیرم و تو از این آغوش غمگینی. من هم. هر دو میدانیم تو نمیخواهی به من آسیب بزنی ولی؛ ذاتِ تو رنجاندنِ انسانهاست.
شاید باید برای دوستی با تو انسان نمیبودم.
اشکالی ندارد. من هنوز هم در گوشِ تو ها میکنم که آرامتر شوی.
میدانم نمیخواهی مرا برنجانی. هـــا.
روزی من هم یاد میگیرم تو را چطور در آغوش بگیرم که آسیب نبینم. هــــا.
دستم را رویِ کمرت بالا و پایین میبرم. هـــا.
ما میتوانیم یکدیگر را تسکین دهیم. هــــا.
درد و درمانِ یکدیگر میشویم. هــــا.
اشکالی ندارد زندگی جان. هــــا.
سخت نگیر به خودت زندگی جان. هـــا.
بعضی چیزها دستِ ما نیست زندگی، دوستم. هــــا.
اشکالی ندارد. هـــا
2 پاسخ
چقدر چقدر چقدر نوشته قشنگی بود ها.
تصویر سازی معرکه ات از بغل کردن. دوست داشتنی تر می کنه.
تو از مردن بی انتهای ما به همان اندازه ای غمگین می شوی که از تولد شگفت انگیزان خوشحال.
میشه این جمله قصار از تو رو تا آخر عمرم بشکافم❤😍
معرکه ای . من آماده ام تا آخر عمر از غم نوشته بخونم اگر نویسنده اش تو باشی. کاملا صادقانه می گم.
🥺🥺🥺
امیدوارم یادت نره اینجا گفتی تا آخر عمرت غمنوشته های منو میخونی.
😎😎😎
جمله قصار از عاطفه
😂😂😂