بحثِ فلسفیِ من با الهه.
با الهه صحبت میکردم. از کسی که این روزها اذیتش میکند گله میکرد. مجبور به عذرخواهی شده بود و این اجبار اصلا به مذاقش خوش نیامده بود.
او از این حرف میزد که چطور کار به اینجا کشیده و تعریف میکرد. از احساساتش. با بهانه گیری. و من در پاسخش با منطق میگفتم که باید با آن شخص راه میآمده و به آن شخص اینطور نگاه کند درست است و احساسش اینجا باید اینطور مدیریت شود.
برای یک لحظه نگاهم آمد رویِ کاری که انجام میدادم. به خودم گفتم:« این چه سبکِ گوش دادن به رفیقته عاطی؟»
برایِ الهه هم توضیح دادم.
که چی؟
که حرف زدن با رفیق دو مدل است. اولین مدل مدلی است که رایج است و تو میتوانی خیلی راحت انسانهایِ دیگری هم برایِ این سبک حرف زدن پیدا کنی.
حرف زدن با منطق بر پایهیِ همفکری.
میتوانی با مادرت، برادرت یا حتی یک غریبه دردت را مطرح کنی و از او بخواهی با منطق و نگاهش به تو در بهتر دیدنِ آن درد یا تصویر کمک کند. که هر انسانی از مکانی متفاوت به مکان و تصویری نگاه میکند و دیدنِ نگاهِ دیگران کمککننده و جذاب است.
شیوه یِ دوم حرف زدنی همراه با به قولِ خودِ الهه جفتکپرانی است.
حرف زدنی که تو از غمت میگویی دوستت بغض میکند. تو از کراشِ احمقت میگویی دوستت از انزجار و خشم لب و بینی و چانه درهم میکشد. تو از موفقیتت در دستشویی رفتن میگویی و دوستت با خندهایِ که تهِ حلقش را نشان میدهد به تو:«چشمت روشن» میگوید.
این مدل حرف زدن است که رایج نیست. این مدل حرف زدن است که رفاقت را خاص میکند.
وقتی از چیزی عادی تو رقصت میگیرد کسی که مثلِ مادر با تاسف به تو نگاه نمیکند رفیق است.
وقتی چشمانت از روندِ نزولیِ رابطهات با معشوقت براق است کسی که با درد به چشمانت خیره میشود و سعیای برایِ حق دادن به خودش ندارد رفیق است.
رفیق. شاید مادر و همسری بتوانند رفیق شوند، رفیق محدود به همجنس نیست، ولی منظور رفیق است. در هر جایگاهی.
و این یکی از اصولِ رفاقت است که وقتی رفیقت به سبکِ دوم با تو صحبت میکند تو سبکِ اول را پیش نگیری و باالعکس.
این اصل یکی از اصلهاست و درست انجام دادنش عمقدهندهیِ رابطه و رعایت نکردنش میتواند از بین برندهیِ رابطهای باشد.
چرا که بعضی رابطهها فقط با رفاقت معنا میگیرند.
مثلا من از آن دوستهایی بودهام که وقتی دوستی از دوستپسرِ خسیسش گله میکرده به او بگویم که باید علت را پیدا کند. و بوم. درِ بسته. طرف نمیخواهد تو به او بگویی راهکار و منشا چیست. خودش عقل دارد و منطقش کم بیاورد به تو میگوید. با چی؟ با «چیکار کنم؟» «نظرت چیه؟» «سیاستی براش بلدی؟»
وقتی دارد گله میکند و فحش میدهد تو فقط باید به گلهاش گوش بدهی و همراه با او فحش بدهی.
«آره پسرهیِ خیرندیده.» «غلط کرده باهاش کات کن چیزی که زیاده دوست پسر اونم از نوعِ خسیسش.» «مرد هم این همه خسیس؟ چه بلایی سرِ مردا اومده به خدا؟»
و امثالِ اینها که حیف، سعی میکنم ادب رعایت کنم وگرنه میتوانستم فحشهایِ خوبی برایِ همراهیِ رفقا به شما یاد بدهم.
3 پاسخ
منم از اون مدل رفیقای نصیحت طور بود والا با این رفاقتمون
منم نصیحت طور و بعد فحش طورم
گاهی فقط فحش طور
گاهی هم فقط نصیحت طور
باید نگاه کنی ببینی چی مناسب وضعیتشه😂